_اینجا را نگاه کن.به من نه عزیزم. اینجا. به این طرف.اصلا بیا انگشت مرا دنبال کن. آها خوب است. سرت را سه رخ نگه دار.
جوری نگاه نکن که انگار داری زیر زیرکی به من نگاه میکنی، وقتی دمپایی دستشویی را خیس کرده ام.
چند لحظه مثل آدمیزاد بشین زود تمام میشود.
کمتر بخند لطفاً. یقهی لباست را کمی بکش بالاتر.همیشهی خدا چیزهایی که نباید دیده شود در معرض عموم است.کاش همان بلوز آبی که برایت سوغاتی آورده بودم را میپوشیدی!
+مونا بعد از فرو دادن خنده های سرخوشانه
لب هایش را روی هم فشار میدهد. یقه اش را کمی بالا می کشد اما نه به حد کفایت. دستش را به حالت چاره جویی روی دست دیگرش می اندازد و در حالی که مرموزانه به او نگاه عاقل اندر سفیه می کند،مونالیزا معروف ترین نقاشی پرتره جهان خلق می شود!
شکوفه علّامی
.
فقط عمق نگاهش آدم در عمیقترین زوایای روحش غرق می شود