چهارده هزار و شصت و یک روز است که به دنبالت میگردم. چهل تا سیصد و شصت…
نسیم خنک بلاخره راهش را به زیر پتویمان باز میکرد. برای ۵ دقیقه بیشتر خوابیدن حاضر بودیم…
حاج خانم قاضی، از سفرش به آمریکا برای مادربزرگم یک قوطی ویکس، سوغاتی آورده بود.مادربزرگ با مهربانی…
⭐دل آدم که پیج و مهره ندارد که هر وقت خودش خواست بازش کند و کنارش بگذراد….
ژامبون توی عمرش آنقدر سحر خیز بوده که کامروا باشد.هر روز صبح زود پس از بیدار کردن…
