_مگه نگفتم انقد شیطونی نکن میری جهنم ؟ _رفیق ما الآنم جهنمیم به خدا _به خدا قسم…
قرار بود که در یک عملیات فوق ویژه دکتر کلاو را شکست بدهم و سازمان شرورانهی «ام…
داستان درباره ی خانمی ارمنی ست که سال هاست در یک محله ی قدیمی در تهران آرایشگر است.
تو گفتی هرگز تنهایم نمیگذاری.گفتی من با ارزشترین چیزی هستم که در زندگیات داری. آدم هرگز از…
کمتر از یک هفته است که هاشم چیزی نخورده است.
صفحه 1 از 2
بعدی
