کتاب دیدن دختر صددرصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل. نوشته‌ی موراکامی ترجمه‌ی محمود مرادی نشر ثالث

داستان «سال اسپاگتی»، داستان کوتاه خواندنی از هاروکی موراکامی نویسنده پر افتخار ژاپنی است که نخستین‌بار در سال ۲۰۰۵ در مجله نیویورکر به چاپ رسیده‌است.
این داستان، یکی از مجموعه‌ی داستان‌های کتاب «دیدن دختر صد‌درصد دلخواه در صبح زیبای ماه آوریل» نوشته‌ی موراکامی و  ترجمه‌ی محمودمرادی است که توسط نشرثالث منتشر شده‌است. البته این داستان در مجموعه‌ی دیگری با همین نام شامل ده داستان کوتاه از موراکامی توسط انتشارات چلچله به چاپ رسیده است.

خلاصه داستان
راویِ ‌اول‌شخص، فردِ بی‌نامی‌است که داستانش به سال ۱۹۷۱ بازمی‌گردد، سالی که او آن را «سال اسپاگتی» می‌نامد. 
او هر روز به‌تنهایی اسپاگتی می‌پزد و می‌خورد. حتی برای پخت اسپاگتی یک‌قابلمه‌ی خیلی بزرگ تهیه می‌کند.
این ‌کار برای او نه‌تنها یک وعده‌ی غذایی‌ محسوب می‌شود. بلکه به نظر می‌رسد راهی برای پرکردن خلأ تنهایی‌اش است. در طول‌داستان، او به تماس‌تلفنی از سوی دوست‌دختر سابق یکی از دوستانش پاسخ می‌دهد که به دنبال یافتن اوست. راوی، با وجود دانستن محل اقامت دوستش، از دادن اطلاعات خودداری می‌کند و بهانه می‌آورد که در حال پختن اسپاگتی است. پس از پایان تماس، او به دروغ خود و احساس گناه ناشی از آن می‌اندیشد، و این‌که چگونه اسپاگتی برایش به نمادی از انزوا تبدیل شده‌است.

تحلیل و نقد کوتاه داستان سال اسپاگتی

این‌گونه به نظر می‌رسد که سال اسپاگتی داستانی است برای تلاش انسان برای یافتن معنای زندگی، مقابله با تنهایی و انزوا و استفاده از عادت‌های روزمره‌ به‌عنوان راهی برای بقا و ادامه‌ی زندگی.
در فرهنگ ژاپنی، وابی-سابی نوعی زیبایی‌شناسی است که در سادگی، ناپایداری، و ناتمامی ریشه دارد. راوی داستان هر روز به‌تنهایی اسپاگتی می‌پزد و این زیستنِ آگاهانه در تنهایی و تکرار، می‌تواند بازتابی از این زیبایی‌شناسی ژاپنی باشد. برخی از تحلیل‌گران ادبی این داستان را نمونه‌ای از ادبیات اگزیستانسیالیستی می‌دانند و آن را با افسانه‌ی سیزیف مقایسه می‌کنند.
راوی با پختن اسپاگتی؛ همانند سیزیف، سنگ خود را با تمام وجود بالا می‌برد، این عمل به نوعی پیروزی اگزیستانسیالیستی به نظر می‌رسد.

دسته بندی شده در:

برچسب شده در: