وقتی داشتم پله ها را یکی یکی پایین می آمدم با خودم گفتم: باید از لحن کلامم میفهمید…
وقتی که میخواهم ظرف بشویم، اینرسی و نیروی ذاتی ماده از یک سو و کافی نبودن ظرفیت…
اسمش سالاماندا پاناکورا بود.پیش خودش فکر کرد اگر اسم مادربزرگش ندا نبود و اسم مادرش پانا، اگر…
_ اورسولا: این برای منه؟! +گوگن:اره دیگه عزیزم،تولدت مبارک. «لپش را میبوسد.» _اورسولا «در حالی که عقب…
